داستان این مجموعه در تاریخ معاصر و در سه فاز کودکی، نوجوانی و جوانی پسری مطرح میشود که زنی هراسان و با حالی پریشان کودک خود را با اصرار و التماس زیاد به پرورشگاه می سپارد و ادعا میکند اگر بچه را نپذیرند پدرش او را خواهد فروخت. در پرورشگاه نام بچه را جواد جوادی میگذارند و او با بچه های دیگر در خانواده بزرگ پرورشگاه کم کم بزرگ میشود. صدیقه همسر قدرت و مربی پرورشگاه کم کم به او علاقمند شده و رابطه عاطفی میان او و جواد برقرار میشود. مدیر پرورشگاه خانم جاهد شخصی بسیار سخت گیر و خشن است که روشهای تربیتی او موجب ناراحتی بچه ها و کارکنان مرکز میگردد. از طرف دیگر سر و کله مردی که چهره وحشتناکی دارد و به صورت زخمی معروف است پیدا میشود و همه فکر میکنند که پدر جواد است و…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.