در فصل سوم حشمت فردوس که بهدنبال بازیابی اعتبار از دست رفته اش است، بهواسطه نوه اش محمد، به ستایش نزدیک و در خانه او ساکن می شود. صابر که از رفتارش با حشمت پشیمان است، با نقشه پری سیما کشته می شود و پری سیما صاحب همه اموال حشمت فردوس می گردد. انیس، توانایی تکلم خود را بازمی یابد و تهدیدی بزرگ برای پری سیما محسوب می شود. در همین گیر و دار، ستایش درگیر یک رابطهٔ عاطفی با پسر همسایه اش می شود. رابطه ای که مشکلات جدیدی را پیش رویش می گذارد. حشمت فردوس با همراهی نوهاش، محمد و همکاری زن باغداری به نام خانم بزرگ ، موفق می شود بخشی از سرمایه از دست رفته خود را برگرداند. از طرفی نازگل، نوه حشمت با همکاری شوهرش موفق می شود اسنادی برای ابطال وکالتنامه حشمت فردوس به پسرش که موجب از دست رفتن اموالش شده است، بهدست بیاورد. در همین اثنا، مهدی مظفری که به ستایش علاقه مند شده، از او خواستگاری میکند، اما در اتفاقی ناگهانی تصادف می کند. ستایش، پس از این تصادف تصمیم می گیرد به مهدی جواب مثبت بدهد و…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.